۱۳۹۹-۱۰-۳۰

بازی استقلال پرسپولیس با خواهرم

 من خواهرم شدیدا استقلالیه و منم شدیدا پرسپولیسی.قبل بازی خب چون استقلال قبلش موفق تر عمل کرده بود خواهرم میگفت این بازی سوراختون میکنیم .خلاصه کل کل بدجور ادامه داشت .رفت رو مخم گفتم شرط می بندی گفت اره هر گلی که استقلال بزنه باید یکی از لباساتو در بیاری از الانم نباید لباس دیگه ای بپوشی.منم قبول کردم دیدم خب زیرپوش دارم شلوار راحتی و شرتم دارم خیالم راحت شد مشکلی پیش نمی اد .منم بهش گفتم تو هم همین طور قبوله .به خودش مطمئن بود گفت قبوله .خلاصه رو قولمون قرار شد بدون چون و چرا بمونیم .خلاصه بازی شروع شد.بازی رو پرپسولیس خوب شروع کرد یه دفه دقیقه 6 بود که طارمی گل اول رو زد.یه لحظه من رفتم رو هوا و اون داشت دیونه میشد.بهش گفتم زود باش در بیار یه نگاهی به خودش کردو گفت باشه حرف زدم دیگه تاپشو دراورد.با سوتین شد.گفت الان میزنیم گل مساوی رو زیاد ذوق نکن.خلاصه نشست و دوباره بازی شروع شد.بازی ادامه داشت تا دقیقه 34 بود که یه دفه مهدی طارمی گل دوم رو هم زد .داشتم می پریسدم بالا و اون داشت فحش میدا به تیمشون.گفتم زود باش در بیار داشت دیونه میشد.حرفی بود که زده بود پاشد شلوارکش رو دراورد .حالا دیگه یه سوتین داشت و یه شرت بهش گفتم .دیدی حالت چه جوری گرفته شد مواظب باش گل سوم رو نخوردیو بهش میخندیدم.دوباره بازی شروع شد اون داشت دیونه میشد .میگفت نترس این بازی رو ما 3 بر دو می بریم گفتم بشین ببین و بهش میخندیدم و میگفتم گل بعدی شرتتو در میاری یا سوتینتو و میخندیدم.خلاصه بازی ادامه داشت .نیمه دوم شدو دقیقه 53 یه دفه رضاییان گل سوم رو زد دیگه داشت منفجر میشد و من ذوق میکردم .گفتم زود باش در بیار.اول بهونه اورد ولی مجبور بود دیگه سوتینشو در اورد انداخت اونور اولین بار بود ممه هاشو میدیدم.یه ممه 75 نوک صورتی سفید .تو حین ذوق کردن گل یکی دوباری ممشو فشار دادم اونم اعصابش خراب بود .بازی ادامه داشت تا اینکه استقلال یه گل زد هی میگفت در بیار گفتم باشه منم زیرپوشمو دراوردم اما خرصش زیاد بود و عصبی بود. بازی ادامه داشتتا اینکه دقیقه 84 تک به تک شد و طارمی و مسلمان تک به تک شدند اونجا که گفت هتریک میکنه یا پاس میده من داشتم منفجر میشدم گل که شد گفتم زود باش دیگه تحمل نداشت نا وایسادن نداشت .شرتشو دراورد گفت چه بازی بدیه .کوسو کونشو لخت دیدم.بازم یکی دوباری ممه هاشو فشار دادم اما یکم شیطون شده بودم .نشستم رو زمین دیگه نا نداشت سرشو گذاشت رو پای من و یه پتو بوذد کشید رو خودشو بازیو نگاه میکرد منم دستمو گذاشه بودم رو ممشو با نوکش بازی میکردم و بازیو میدیدم.تا اینکه دقیقه یه دقیه بعدش داور یه پنالی هدیه داد به استقلال.گل که شد گفت زود باش گفتم شما دیگه باختید بیا و شلوارو شرتمو با هم دادم پایین و نشستم یه نگاه به کیرم کرد که شق بود چیزی نگفت و سرشو گذاشت رو پام گفتم بازیتو ببین .خندید .گفتم اگه دلتم میخاد اینو بخور گفت خیلی بی شعوریا. کیرمو گرفت تو دستش.یکم بالا و پایینش کرد و سرشو کرد تو دهنشو شروع کرد خوردن منم ممه هاشو می مالیدو بعدشم دستمو کردم لاشو کوسشو می مالیدم .یه ده دقیقه ای ساک زد بهش گفتم اخ داره میاد در نیاری اونم نامردی نکردو ابم خالی شد تو دهنش .خیلیم اب داشتم گفتم جون عجب دهنی داری جنده خودمی .سرشو اورد بالا گفت پررو نشو .اینم خوردم که دیگه با تو شرط نبندم .و خندید و رفت سر دستشویی دهنشو بشوره .بعدش اومد لباسشو پوشید و خاست بره بیرون گفت کیرت خیلی درازه ها

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر