۱۳۹۹-۱۲-۰۶

کردن خاله ساناز

 با سلام اسم من جاوید و خالم ساناز داستان جای شروع میشه که من با این خالم خیلی بیشتر قاطی بودم که این خالم یه دوست داشت من مخشو زدم و چند باری ترتیب شو دادم که بعد بار اول که دوستش و کردم به خالم گفتم که مخ دوستت زدم و ترتیب شو دادم اولش باورش نمی شد دیگه چند تا نشونی که بهش دادم دیگه کم کم باورش شد دیگه دفعه بعد که دوستشو میبردم ازم هی سوال میکرد که رفتید کجا چکار کردید از این سوال ها کنجکاویش حسابی گل کرده بود و من هر دفعه که میبردمش خوب باید واسش تعریف میکردم که دیگه این آخرها باید کامل می گفتم که چطور کردمش چقدر کردمش که دیگه می دیدم دوست داره هی بیشتر واسش بگم اولش تو فکر کردنش نبودم دیدم که یه کم میخاره منم دیگه کامل می گفتم که اینجوری اول کیرم خورده بعدش از پشت کردمش میگفت چقدر خورد می گفتم مثلا ۱۰ دقیقه خورد بعدش می گفتم از پشت خیسش کردم یواش کردمش تو کونش بعد میگفت درد نداشت منم هی واسش توضیح میدادم تا یه روز که دیگه خیلی سوال پرسید منم بهش گفتم یه روز که تنها شدی میام خودت ببین کیرمو چقدر ه دیگه اینقدر سوال نکن اولش گفت کوفت دیدم بعدش پیام داد که زشت دیدم دیگه دلش میخواد که منم بهش گفتم هر وقت کسی خونه نبود پیام بده تا بیام ببینیش تا بعد چند روز شب پیام داد فردا کسی صبح خونه نیست بیا بالا منم گفتم باشه فردا صبح رفتم میدونستم دفعه اول نمیشه بکنمش قرص نخوردم رفتم خونشون یه مقداری شوخی کردیم یه مقداری پذیرای کرد گفتم بیا بشین من که کیرم داخل شلوار خوب باد کرده بود وقتی اومد نشست پیشم چشمش خورد به شلوارم خندش گرفت گفت چقدر بزرگ شده گفتم تو رو دیده گفت کوفت یواش یواش دستشو آوردم از رو شلوار دست گرفتش همش میخندید یه چند لحظه بعد زیپ باز کردم دراوردم کیرمو یه جوری نگاهش میکرد معلوم بار اولش واسش تازگی داره هی دست میاورد بهش تا بهش گفتم بخورش اولش نمی خورد بعد با اسرار زیاد سرشو خورد شروع کرد به خوردن دست زدن بهش با توف زدن منم دست میاوردم به رانهاش و سینه هاش که اولش نمیذاشت میگفت نکن زشت تو قرار بود من فقط کیرتو ببینم منم کم کم مالیدنش بیشتر کردم اونم هی بیشتر کیرمو میخورد تا کم کم اونم هی داغ شده بود منم دیگه داشت ابم میامد که دست بردم زیر شلوارش کوسش مالیدم هی به خودش می پیچید که دیگه بهش گفتم داره ابم میاد از دهانش بیرون آوردم خالی کردم تو دستمال یه کم باهاش ور رفتم دیگه بلند شدم رفتم شب بهم پیام داد گفت خوردنم چطور بود مثل دوستم بود گفتم یه کم دندون زدی اگه دفعه بعد خوردیش را میفتی گفت مگه قرار باز بخورمش گفتم دوست نداری گفت نمیدونم خنده فرستاد گفتم این دفعه اگه بخوریش منم بیشتر بهت حال میدم گفت چطور گفتم خوب که خوردیش منم واست میخورمش واست خیسش میکنم از پشت بهت حال میدم گفت نمیخوام میگن درد داره منم گفتم جوری میکنمت که درد نگیره اونم گفت زشته گفتم وقتی کسی نبود خبرم کن گفت اگه شد باشه بعد حدود یک هفته بهم پیام داد فردا کسی نیست اگه خواستی بیا اونجا منم بهش گفتم فردا جوری میکنمت مزش یادت نره اونم خنده فرستاد من فردا صبح یه قرص خوردم رفتم وقتی رفتم خودشو خوب خوشگل کرده بود بهش گفتم خوب به خودت رسیدی خندش گرفت رفتیم داخل اتاق خوابش نشستیم رو تخت من شروع کردم لباس در اوردن گفت چه خبره گفتم مسخره بازی در نیار من کامل لخت شدم اون هنوز لباس در نیاورده بود که کیرم دادم دستش یه کم ماساژ داد گفتم بخورش شروع کرد خوردن که منم شروع کردم دستمالی کوسش که بهش گفتم پاشو لباس ها تو در بیار روش نمی شد شلوار پیراهن دراورد به زور که درازش کردم سر تخت یه کم با سینه هاش بازی کردم کیرم گذاشتم وسط پاهاش و عقب جلو میکردم سر کیرم میخورد به کوسش که کم کم داشت بدنش شل میشد که دست بردم شرت و سوتین شو دراوردم که دیدم دیگه کاری نداشت یه کم زبون زدم به کوسش کمرش که دیگه صداش در اومده بود هی سرمو با دست فشار میداد به سمت کوسش که بعد یه رب کونش خیس کردم گفت جان خودت یواش سرش گذاشتم در کونش اول یه کم فشار دادم که دردش اومد یه مقدار انگشت کردم توش که جا باز کرد دوباره خیسش کردم کم کم فشار دادم که جیغ زد در بیار دراوردم که چند بار خیس کردم تا آخر به زور نصفش فرستادم تو کونش یه چند دقیقه همون جوری گذاشتمش با دست به کوسش ور میرفتم که کم کم بدنش آماده همه کیرم بشه بعد چند دقیقه تا ته زدمش هی میگفت فشار نده در بیار بعد چند دقیقه دیگه شروع کردم به تلمبه زدن که دیگه درد یادش رفته بود تو اوج بود بعد حدود یه رب دیگه ارضا شد و بدنش شل شد که گفت در بیار بسه منم گفتم هنوز من ابم نیامده که گفت زود باش الان یکی میاد که شروع کردم به تلمبه زدن که داشت دیگه ابم میامد بهش گفتم بریزم توش که یکدفعه داد زد گفت نه گفتم چی شد نترس از پشت که حامله نمی شی گفت نه بندازی داخل دیگه نه من نه تو که نزدیک بود ابم بیاد دراوردم ریختم رو کمرش و دستمال دادم بهش تمیز کرد خودشو منم خودمو تمیز کردم گفتم من برم تا کسی نیامده چند دفعه دیگه کردمش اگه این داستان خوب بود دفعه دیگه اونا رو هم می نویسم خدا وکیل عین واقعیت بود هر کی هر جور دوست داره فکر کنه ازاده اگه نوشتنم مشکل داشت بار اول بوده ببخشید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر