۱۴۰۲-۱۰-۰۸
سکس با خواهر لوس و شر من
من امیر هستم ۲۶سالمه و این خاطره برمیگرده به ۷سال پیش وقتی من ۱۹سالم بود خواهرم ۱۴سالش بود ما دوتا بچه ی یه خانواده ی سطح متوسط هستیم من تازه از باشگاه برگشته بودم که طبق معمول قبل از اینکه بشینم اول یه دوش آب سرد گرفتم و حوله رو دور خودم پیچوندم و اومدم بیرون خواهرم خونه تنها بود و طبق معمول تو خونه لباس راحت میپوشید وچون سنش پایین بود کسی بهش چیزی نمیگفت اونروز من سرخوش بودم بدجوری دلم بغل میخواست از اونجاییکه خواهر من همیشه آویزون گردن من بود اینبارم اومد آویزون گردنم شد و شروع کرد قربون صدقه رفتن من وقتی چسبید بهم یه چیزی تو دلم ریخت سعی کردم جداش کنم اما ول کن نبود تازه دوش گرفته بودم تمرین کرده بودم انرژیم بالا بود یه دامن کوتاه پاش کرده بود که خیلی ظریف بود خلاصه چسبید بهم که داداش بذار من سشوار بکشم برات آویزون آویزون باهاش رفتم تا توی اتاق که سشوار بردارم که یهو سشوار رو از دستم گرفت و گفت داداش من برات میکشم قد من بلنده بهم نمیرسید گفتم بچه تو به من نمیرسی بذار سشوار بکشم میخوام استراحت کنم گفت بغلم کن که قدم برسه خلاصه من سرپا ایستاده بودم واونم چسبیده بود بهم کیرم بلند شده بود لباس زیر هم تنم نبود اونم چسبیده بود کیرم میخورد تو نافش خلاصه میخواستم ضایع نباشه بغلش کردم که یهو پاهاشو قفل کرد دوره شکمم شروع کرد موهامو سشوار کشیدن وقتی پاهاشو حلقه کرد دامنش رفت بالا کونش تقریبا معلوم بود خدای من شهوت داشت چشامو کور میمرد و این بچه هم ول کن نبود کیرم کلفت و درازه به قول مامانم که بعضی وقت ها با بابام پچ پچ میکرد میگفت بدبخت زن امیر چی رو باید تحمل کنه خلاصه ۳دقیقه ای چسبیده بود بهم منم از تو آینه داشتم کونشو دید میزدم پاهاشو از بس فشار داده بود و وول خورده بود که بند حوله م باز شد کیرم افتاده بود بیرون خدای من یه کس دااااااااغ بچه گونه چسبیده بود رو شیکمم و یه کون تپل تو آینه چشمک میزد و منم داشتم از شق درد میمردم تو حال خودم نبودم که یهو پاهاش خسته شد خودشو شل کرد و اومد پایین کیرم صاف خورده بود وسط کونش دلم میخواست یکساعت دیگه اون بالا باشه به بهونه ی نگهداشتنش کونشو با دوتا دستم گرفتم که بکشمش بالاتر که دیدم چشاش خمار شده دستام موند رو کونش که دلم نمیومد ورش دارم شیطونیم گل کرد نشستم رو صندلی و گرفتمش تو بغلم و شروع کردم باهاش حرف زدن تواین مدت کیرم وسط پاهاش بود داشت باهام حرف میزد وول میخورد تو بغلم خدای من دیگه تحمل ندارم احساس کردم یه آب داغ ازش ریخت رو کیرم بهش گفتم بیشعور جیش نکنی روم لباس تنت نیست خندید و گفت نترس خودم میبرمت حموم دوباره یهو از تو بغلم بلند شد کیرمو دید خجالت کشیدم حس خجالت استرس و هیجان و شهوت یه جوری قاطی شد نمیدونستم چیکار دارم میکنم تو حال خودم نبودم که بهم گفت داداش تو حتما یه زن عرب بگیر که بتونه تحملت کنه حوله رو انداختم رو کیرم ولی مگه میشد قایمش کرد یه جوری سیخ ایستاده بود که هیچی حریفش نمیشد به شوخی بهش گفتم عربم نمیتونه داداشتو تحمل کنه یهو شیطونیش گل کرد گفت میتونم بهش دست بزنم گفتم نه برو بیرون اصرار اصرار که فقط بگیرمش تو دستم منم که دیگه وا داده بودم گفتم بگیر با دستای ظریفش کیرمو گرفت یه حسی مثل برق تموم وجودمو گرفت نمیدونم تو چه فکری بودم که یهو دست بردم پشت کمرش و به خودم نزدیکش کردم داشت با کیرم ور میرفت و مسخره بازی میکرد منم آروم آروم دستمو رسوندم رو کونش دست بردم وسط پاهاش خیس شده بود کس کوچولوش منم دو قطره آب از سره کیرم اومده بود با دستش اون آب رو مالوند رو سره کیرم که یه باره گفت داداش این اگه بره تو کون من جر میخورم دیدم بی میل نیست بهش گفتم کاش دوست دخترم بود الان گفت اگه بود چیکار میکرد گفتم میخوردش برام گفت دوست داری من بخورم گفتم تو دهن تو جا نمیشه یه یهو زانو زد جلو صندلی و سره کیرمو کرد تو دهنش سره کیرم کلفت بود دهنشو پر کرده بود بلد نبود بخوره دندوناش میخورد به کیرم گفتم شقایق میشه بشینی روش گفت داداش این خیلی بزرگه گفتم میذارمش لای پات گفت باشه پشتشو داد تو بغلم منم گذاشتم لای پاهاش از جلو کسش کیرم میزد بیرون میخورد به کسش شهوتی شده بود سره کیرمو فشار میداد رو لبای کسش حسابی خیس شده بود گفتم شقایق بذار من برات بخورم چیزی نگفت بغلش کردم انداختمش رو تخت پاهاش دادم بالا و شروع کردم خوردن کسشو واااااای یه کس صورتی تپل و گندمی سینه هاشو فشار میدادم و سرمو کرده بودم لای پاش یه جوری نفس نفس میزد و چشاش رفته بودن که داشت روانیم میکرد کونشو خوردم انگشت کردم توش داشت لذت میبرد منم از شق درد نفس نمیتونستم بکشم گفتم شقایق سرشو بذارم درش چشاشو باز و بسته کرد گفتم خودت بذار کیرمو گفت تو دستش سرشو میمالوند رو کسش یه کم فشارش دادم سره کیرم رفت لای کسش گفتم شقایق نمیتونم تحمل کنم میذاری از کون بکنم شهوت وجودشو گرفته بود چشاشو باز بسته کرد دمر خوابوندمش به کیرم تف زدم یه کم تف هم زدم دره کونش داشتم باهاش بازی میکردم جا باز کنه ولی مگه فایده داشت کیرم ۲۳سانت بود کلفت دل رو زدم به دریا گذاشتم درش و خوابیدم تو کمرش قفلش کرده بودم زیره سینه و آروم داشتم به کونش فشار میوردم اشکش دراومده بود گفت داداش درد داره خیلی گفتم داداش یه کم تحمل کن سرش بره داخل دردت میخوابه نزدیک ۵دقیقه باهاش ور رفتم اما فایده نداشت این کیری نبود که بشه چپوند تو کون یه بچه ی چهارده ساله از طرفی شهوت کورم کرده بود و بی رحم یه فشار دادم و قفلش کرده بودم تکون نخوره سرشو به زور توش جا کردم که شروع کرد به گریه کردن ولی من ولش نکردم تا جا باز کنه یه ۲دقیقه گذشت آروم شد نگاه کردم ببینم تا کجا رفته دیدم کله ش رفته و کلی هم خون اومده دوباره خوابیدم روش شروع کردم عقب جلو کردن آروم آروم آبم داشت میومد گردنشو گوشاشو خوردم و تلمبه زدن رو تند تر کردم که یهو آبم ریخت تو کونش آبم که ریخت تو کونش گفت داداش سوختم ولی دردم کم شد از روش بلند شدم بغلش کردم و بوسیدمش ۴دقیقه تو بغلم بود که دوباره کیرم سیخ شد کیرمو گرفت تو دست گفت داداش این دوباره بیدار شد من دیگه بهت کون نمیدم اگه میخوای از کس بکن واااااااای منو میگی داشتم پر درمیوردم گفتم تو دختری گفت اشکال نداره کونم درد میکنه شروع کردم بوسیدنش و خوردن گردن و سینه هاش اومدم تا کسش که گفت داداش بکن دیگه تا کسی نیومده کیرمو گذاشتم دره کس کوچولوش و آروم آروم کردم توش لحظه ای که کیرم از پرده ی کسش رد شد انگار دنیارو بهم دادن ناخوناشو کرد تو کمرمو منم محکم گرفته بودمش و محکم تلمبه میزدم اونقد وحشی شده بودم که تا خایه میکردم توش کیرم میخورد ته کسش میگفت داداش زیره دلم درد میگیره همشو نکن تو ولی مگه من خرررررر میفهمیدم ده دقیقه از کس کردمش دوبار ارضا شد داغی کسش روانی کننده بود آبم داشت میومد گفتم شقایق آبم داره میاد گفت میخوام ببینمش ولی من دلم نمیخواست درش بیارم گفتم میذاری بریزمش تو کونت گفت داداش درد داره گفتم فقط سرشو میکنم تو قبول کرد سرشو از کسش کشیدم بیرون و کردم تو کونش اونقد حشری بودم که نفهمیدم کی تا خایه کردم توش ارضا شدم تو کونش دیگه نا نداشتم بلند شم اونقد آب ازم رفته بود خوابیدم روش چند دقیقه بعد کیرم شل شد و از کونش زد بیرون یک ساعت کنارش خوابیدم که صدای زنگ باعث شد بلند بشیم خودمونو جمع کنیم شقایق تا ۳روز نمیتونست صاف راه بره از اون زمان ۷سال گذشته تا الان از کونش نکشیدم ولی الان یه جیگری شده که نگم خلاصه سکس با خواهر یه چیز دیگه ست امیدوارم از خوندنش لذت برده باشید
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر